تعبیر خواب
دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم:
در آسمان پر میکشیدم
و لابهلای ابرها پرواز میکردم
و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پر دیدم
یک مشت پر، گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب من نفس میزد
آنگاه با خمیازهای ناباورانه
بر شانههای خستهام دستی کشیدم
بر شانههایم
انگار جای خالی چیزی...
چیزی شبیه بال
احساس میکردم! قیصر امین پور
پی نوشت:دگه کابوس نمیبینم،وقتی هستی
برای زهره که فردا کنکور داره....
برای تو که همیشه هستی
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط زهره وزینب
|